ویزیت مخوف بهداشت
دیروز رفتم بهداشت برای چکاب ماهیانه. اون خانوم مامایی که همیشه بود نبود و یه مامای دیگه بجاش اومده بود. برعکس اون قبلی که یه دختر ریزه میزه و خیلی مهربون و خوش اخلاق بود، این یکی با یه قد بلند و هیکل درشت و آرایشی غلیظ و ناخن های مانیکور در حالیکه سعی می کرد مهربون و خنده رو هم باشه، اومد سراغم برای معاینه (البته از حق نگذریم، صورت زیبایی داشت، ولی یه خورده گنده بود!)
همین که رسید به من، دستاشو گذاشت بالا و پایین شکممو شروع کرد به فشار دادن، خیلی وحشتناک فشار میداد.... خیلی هم درد داشت.... هیچی نگفتم... فکر کردم که کارش رو بلده و بهش اعتماد کردم...
ازش پرسیدم چرخیده؟ سرش کجاس؟
دستشو گذاشت پایین شکمم و گفت: اینجاس! دقیقا اینجاااااااا....
باورم نمی شد.... فکر میکنم با اون فشارهای وحشیانه ای که بهت وارد کرد، تو رو بزور با دستای گنده ش چرخوند....
الان هم خیلی خیلی نگرانت هستم که یه وقت خدای نکرده به دست و پا و سرت فشار نیومده باشه...
از دیروز تا الان هم احساس می کنم شکمم اومده پایین تر از جایی که قبلا بود و زیر دلم هم وقتی سر پا وایمیستم یا راه میرم درد میگیره....
خیلی نگرانم ... امیدوارم اتفاقی برامون نیوفته...
تنها چیزی که الان کمی آرومم می کنه، تکون ها و وول خوردنای توئه... ادامه بده نفس مامان که الان تو تنها آرامش دهنده ی منی زندگیـــــــــــم...