برووووووووووو ... بدوووووووووووو ... آفریــــــــــــــــن
گلشید درخشانم
الان از بهداشت برگشتیم ... واکسن 6 ماهگیتو زدی ... توی بغل مامان خوابیدی ... نه قطره ی استامینوفن خوردی، نه شیاف رو قبول کردی ... خیلی نگرانم ... قراره بابی امین یه قطره ی استامینوفن دیگه با یه طعم جدید برات بگیره که شاید اونو بخوری و تب و درد کمتری رو داشته باشی ...
قد: 67 سانتی متر
وزن: 7150 گرم (7 کیلو و 150 گرم)
نازنینم
از یادداشت قبلی یک هفته گذشته و توی این یک هفته مهارت خیلی خوبی توی سینه خیز رفتن پیدا کردی ... و از دیروز هم کمی بیشتر از قبل به حالت چهاردست و پا می ایستی و حرکت می کنی ... وقتی که تازه از خواب بیدار میشی، انقدر انرژی داری برای حرکت که هر مانعی هم که جلوت باشه با تمام قدرت هُلش میدی و از روش رد میشی (مثل بالش، پتو، و حتی مامان!) ... فدای هل دادنت بشم ... بقول خاله سرور، تو در آینده هم توی مترو می تونی خوب سوار بشی و جای نشستن پیدا کنی هم هرجایی که صف باشه زود به جلوی صف میرسی!
دیشب هم جشن 6 ماهگیت رو خونه ی مامان جون گرفتیم ... ولی تو خیلی خوش اخلاق نبودی